《موبد آرش کسروی》

کیوان هور(سردبیر سابق امرداد) 

یکى داستان است پر آب چشم


موبد_آرش_کسروی در کرمان به قتل رسید

خبری که جامعه زرتشتیان ایران را در کمال ناباوری در بهت و اندوه فرو برد. ماجرای کشته شدن موبد آرش کسروی شاید در نگاه نخست یک قتل با انگیزه های مالی به نظر برسد اما هر چه میگذرد و هر چه آگاهی ها از این جنایت افزون میگردد آشکار میشود که این جنایت یک قتل ساده نیست و ابعاد گسترده ای دارد . این داستان و آنچه در این سالها بر خانواده کسروی رفت زنگ خطری بسیار بسیار جدی است هم برای تک تک افراد جامعه زرتشتی چه در داخل و چه در خارج از ایران و همچنین برای کیان و بقای این هازمان در ایران.


خانواده کسروی همانند بسیاری دیگر از خانواده های زرتشتی یزدی و کرمانی املاک و مستغلاتی در کرمان داشتند. از سالها پیش عده ای که چندان هم ناشناس نیستند با سندسازی و حیله سعی در تصاحب املاک خانواده کسروی داشته اند. آنچه که این روزها نامش را زمین خواری نهاده اند. با مقاومت خانواده به ویژه پدر خانواده روانشاد داریوش کسروی این نقشه معطل میماند اما تهدیدهای جانی همیشگی دست از سر این خانواده برنمیدارند. در بحبوحه تهدیدهای هر روزه مادر خانواده چهار سال پیش در یک تصادف جان میسپارد. تصادف مشکوکی که حالا شاید نخستین زنجیره از قتل های زنجیره ای خانواده کسروی به شمار آید. تهدیدها اما تمامی ندارند. تهدیدهایی که یکسال پیش به واقعیت میپیوندند و روانشاد داریوش کسروی قربانی بعدی باند زمینخوار و آدمخوار است.

چندی پیش آرش کسروی برای دادخواهی خون پدر به ایران میرود. آرش را میشناختم. از زمان امرداد. کسی بود که نمیتوانست در برابر بیداد و بی عدالتی ساکت بنشیند. پس خانه خانواده اش را در امریکا میگذارد و به ایران میرود. باند آدمخوار و زمینخوار که حتی از تهدید خانواده کسروی در مراسم پدر خانواده هم دست بردار نبودند با دانستن اینکه آرش برای دادخواهی خون پدر آمده او را مدام تهدید میکنند. آرش اما کوتاه نمیاید و نتیجه میشود سومین قتل.


موضوع خطرناک اینکه از این پس هر یک از اعضای خانواده کسروی که پیگیر خون های ریخته شده شوند سرانجامشان مانند آرش خواهد بود اگر این پرونده به جایی نرسد. بعد بسیار بسیار خطرناکتر داستان اما تبدیل شدن زمینخواری و سپس آدمکشی عده ای به یک رویه جاری در مورد جامعه زرتشتیان است.


اجازه بدهید کمی واضحتر صحبت کنم. زرتشتیان از دیرباز به راستگویی، امانتداری و راستکرداری شهره بوده اند. اما سوای این سرمایه های معنوی جامعه زرتشتیان ایران سرمایه دیگری هم دارد؛ سرمایه مادی. هنوز هم بسیاری از زمینهای کشاورزی و غیرکشاورزی