«سرایش خداینامه ایران زمین گرامیباد»

روز پایان سرایش خداینامه ایران زمین گرامیباد!

امروز ارج مینهیم زحمات ابرمردی را که پس از سی سال رنج و دشواری، سرانجام در چنین روزی سرایش شاهنامه را به پایان برد و تاریخ و اسطوره و زبان و فرهنگ ما را برای هزاره ها حفظ کرد. (روز اَرد از ماه اسپند، برابر با 19 اسفند در گاهشماری کنونی و 25 اسفند در گاهشمار کهن زرتشتی میباشد.)

سرآمد کنون قصه یزدگرد
به ماه سپندارمذ روز ارد
ز هجرت شده پنج هشتاد بار
به نام جهان داور کردگار

اورمزد و اسفند ماه سال 388 خورشیدی سالگرد پایان سرایش شاهنامه توسط فردوسی بزرگ است که امسال 1023 سالگی آنرا گرامی میداریم.

نمیرم از این پس که من زنده ام
که تخم سخن را پراکنده ام
هر آنکس که دارد هش و رای و دین
پس از مرگ بر من کند آفرین

«جشن اتش»

جشن آتش جشن شادی جشن نور
گاه   آتش  بازی   و شام   سرور

آتش زرتشت   و نور   ایزدی
پرتوی   از  بارگاه  سرمدی

از  اهو رایی  که  شادی   آفرید
در پناهش مهر و   نیکی شد پدید

رمز  آتش پاکی  و روشنگری
سرخی و  گرما  و   شادی پروری

یادگاری   از  کهن   آیین   ما
روزگاران خوش و  شیرین ما

آری امشب جشن سوروآتش است
جشن رقص شعله های سرکش است

هموطن ای یار هم پیمان من
زنده کن این جشن و آیین   کهن

خیز و از آتش تو سرخی وام گیر
کام  دل   از   گردش   ایام    گیر

باید امشب از غم و زردی گذشت
همچو شاخی در بهاران سبز گشت

کم کمک    چاووشی    شاد   بهار 
دامن افشان میرسد از کوهسار

چشم   تا بر هم زنی   عید آمده
روز   خوب   جشن جمشید     آمده

فروهر ها میهمانت میشوند
  همنشین  مهربانت  میشوند

ای    درخت سرفراز   آریا 
ای   به درد  مام  میهن  آشنا

هر کجای این جهان داری سرا
  گوش کن با جان و دل پند مرا

«سپر طلایی زرتشتیان»


《سدره و کشتی، سپر طلایی زرتشتیان در مقابل آسیب ها و نیروی منفی اهریمن》:

در خرده اوستای پاک و بخش اوستای خورشید نیایش و مهریشت عبارت «زَرِنومانتِم سورِم» نوشته شده است که به معنای «سلاح های طلایی» می باشد و اشاره به «سدره و کشتی» دارد. هنگامی که زرتشتیان این زره طلایی را بر تن میکنند، از آنها همچون سپری محافظ دربرابر قوای شرّ (و انرژی‌های منفی) نگاهبانی میکند و با یادآوری ارزشهای دینی به ما، همواره راه صحیح و مسیر اشویی را نشان می‌دهد.

همانگونه که در نماز مقدس «اشم وهو» گفته شده است، هنگامی که شخص مسیر «اَشا» یا درستکاری را می‌پیماید ناخواسته به مقام «اوشتا» یا عالی ترین برکت در زندگی متصل
میشود و از آن سرچشمه‌، سیراب میگردد.

فراموش نکنیم «انرژی منفی، بیماری و سایر آسیب‌ها، پیش از ورود به کالبد فیزیکی انسان، وارد کالبد مینوی ما میشوند و از طریق چاکراه ها که مراکز عصبی هستند به ذهن و پس از آن به بدن شخص دسترسی پیدا میکنند.

خواندن روزانه اوستا و اجرای آیین کشتی نوکردن، برای ما یک پالایش روحانی است که می‌تواند از ورود این آسیب‌ها با جلوگیری از گرفتگی در این نقاط و در کالبد مینوی و روان انسان به وی کمک کند.

به خاطر داشته باشیم که خواندن نماز و کشتی نو کردن، آتش مینوی اورمزد پاک را برافروخته تر و آتش درونی‌ هر فرد را فروزان تر می نماید،به همین خاطر ما نیز می توانیم وجودمان را با «ورهرام ایزد» پاک گره بزنیم و با یک دلی و همیاری از ایشان به پیروزی و موفقیت رسیده و در زندگی کامیاب گردیم.

«سنتهای جشن تیرگان»

سنتهای جشن تیرگان کدامند؟


از آیینهای جشن تیرگان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:


1️⃣ رفتن کنار رودها و چشمه ها و آیین آبریزان:

در این روز زرتشتیان به کنار آبهای روان رفته، آبریزان میکنند و همچنین برای افزونی آبهای روی زمین و نیرومندی تیشتر ایزد، تیر یشت یا آبزور میخوانند.


2️⃣ بستن بند تیر و باد به مچ دست و زنده کردن یاد آرش کمانگیر:

در این روز زرتشتیان به یاد تیر آرش کمانگیر که جانش را برای دفاع از مرزهای ایران فدا کرد، بندی را از هفت رنگ میبافند و به مچ دست میبندند. این بند را تیر و باد مینامند. این بند را ده روز بعد به یاد تیر آرش در باد رها میکنند و آرزوی سربلندی برای ایران عزیز مینمایند.


3️⃣ بازی دارت یا تیر اندازی:

زرتشتیان در این روز به یاد جانفشانی آرش در راه ایران، مسابقات دارت یا تیراندازی برگزار میکنند.


4️⃣ فال کوزه:

زرتشتیان در این روز فال کوزه میگیرند و هر کس وسیله ای از خود داخل کوزه میندازد و سپس یکی یکی از وسایل را از کوزه بیرون میاورند و شعر میخوانند و صاحب آن قطعه خواسته دل خود را از روی شعر خوانده شده برداشت میکند.



«وجود آدمی»

.

《اجزاء وجود آدمی》


در کیش زرتشتی، روان جاودانی است

 و پس از مرگ از تن جدا شده به سوی جهان مـینویی

 رهسـپار می گردد.

به ویژه روان مردم پاک و پرهیزکار که پس از سپری شدن

 زندگی، در بارگاه ایزدی همواره شاد و خرم

 است و از بخشایش دادار مهربان برخوردار است.

بنا بر نوشـــــته اوســــــتا وجـــــود 

هر آدم زنــــده ای از این پنــــج بخش تشکیل شده است :


1-تـن 2- جان 3- وجدان 4- روان 5- فـرَه وَهَر


1-تن یا کالبد خاکی- پس از مرگ اجزایش از هم بپاشد

 و هر آخشیگی(عنصری) از آن به اصل خـود بپیوندد.

 آخشیگ یا عنــصری که تن آدمی را میسازند عبارتـند

 از آتــش (گرمای غریزی) آب وهـــوا و خاک.


2-جان- جان یا نیروی زندگی که سبب پیوند دیگر اجزای

 وجود به تن است چون چراغی مانـد که در هنگامِ مرگ

 خاموش گردد و تن را بی نیرو و فروغ و گرمی گذارد.


3- وجدان یا "دئنا"– نتیجه و ته نشست افکار و عواطف

 زندگانی ما است که پس از مرگ به سان کالبدِ نازک و 

سیالی به همراهی روان به جهان مینویی گراید.


4- روان- روان پس از مرگ تا ابد پایدار خواهد ماند و 

در جهانِ دیگر پاسخدهِ اندیشه و گفـتار و کردار نیک

 یا بدِ ما بوده و بنا به فرمان ابدی داور دادگر باید

 به اندازۀ کرفـه یا گناهش به پایۀ نیــکان یعــنی بهشت،

 یاجایگاهِ بدان یعنی دوزخ برسد.


5- فروهر – که ذره ای از هستی بیکران پروردگار بوده

 و برای راهنماییِ روان، به تن در آمده، پس از مـرگ

 به همان پاکــی و خــلوص به اصل خود می پیوندد

 و به لوثِ گناه آلوده نمی گردد.به عقیـــدۀ زرتشتیان

 در نهادِ هریک از افراد بشر، چه زن وچه مرد،

چه غنی و فقیر، ذره ای از انوارِ خورشیدی اهورایی

 وجود دارد که" فـرَه وَهَـر" نامیده شده و سبب 

عمدۀ رسـایی و کمالِ مادی و معـنوی ماسـت

 این "فرَه وَهَر" از مبداء اصلی خود که اهـورامـزدا باشد

 جداشده، برای مـدت محــدودِ زنــدگی در تــنِ ما

 منزل گزیده است .این نیرویِ ایزدی مارا به درجاتِ عالیه

 ارتقاء داده و از حالت حیوانی و انســانی بـه

 عالمِ فرشتگان می رساند و در پایان، پس از طی

 مراحل معنوی ما را به عالم حقیقت و وحدت

 می رساند و از دیدار و پیوند با اهورامزدا برخوردار میسازد.