«آیا زرتشتیان دوگانه پرستند؟»

.

《آیا زرتشتیان دوگانه پرست اند؟》


همه می‌دانند که در باور دینی زرتشتیان،

 خداوند یکتا، اهورامزدا نام دارد.

 درحالی‌که ما به شیطان، «انگره» یا «اهرمن» می‌گوییم.


اگر ما به دو خدا باور می‌داشتیم، باید به خداوند

 می‌گفتیم اهورامزدا(دانای بزرگ هستی بخش) وبه 

شیطان می‌گفتیم انگره اهورا(هستی‌بخش بد).


 انگره، در زبان سانسکریت و انگلیسی (ANGRY)

به مفهوم بیرون از تعادل و بدترین حالت روانی است 

و تنها در«مَن» یا همان اندیشه انسان‌ها وجود دارد.


پس « انگره‌من» به چم(معنی) اندیشه بد و پلید 

و تباه‌کننده است و وجود خارجی ندارد که در برابر

 خداوند قرار داشته یا نداشته باشد

انگره من تنها در اندیشه انسان هست و بس...


او تنهادر برابر« سِپَنته مَن» که آن هم دراندیشه انسان‌ها 

موجود است و پاک و راست و سازنده است، قراردارد.


ما در تمام بخش‌های اوستا، می‌خوانیم

« شکست اهریمن باد» و نابودی او را می‌خواهیم، 

چرا که می‌دانیم اهریمن در اندیشه و وجود انسان‌های

 بد و نادان است و ما انسان‌ها توان این را داریم که با

 آن‌ها مبارزه کنیم که به یاری اهورامزدا این مبارزه را

 انجام می‌دهیم و حتما هم پیروز خواهیم شد.


بنابراین اتهام دوگانه پرستی در دین ما مردود است. 

چراکه اهریمن در مقابل اهورامزدا(خدای یکتا) قرار ندارد

 بلکه در مقابل سپنتامینو است.

در گذشته پستی را در شرح سپنتامینو و انگره مینو قرار

داده ایم؛ برای درک بهتر آن راهم برسی کنید

«سپنتامینو و انگره مینو»

.

《سِپنتامینو و اَنگِره مینو》


اشوزرتشت آموزش می دهد که در 

سرشت آدمی دو گوهر یا ذات مینوی

 و نادیدنی نهفته است. یڪی سپنتامئینیو

 که پرتوی از ذات اهورامزدا است و آن

 سرچشمه همه نیڪی ها، پاکی ها و شادی هاست

 و دیگری انگرمئینیو (در زبان فارسے اهریمن) ڪه

 نماد شر، پلیدی و ویرانگری است. 


آن دو گوهر که یڪی خوب و دیگری بد

 است با یکدیگر دشمن رقیبند و به سان 

مرگ و زندگی، سیاه و سپید در دو قطب

 مخالف قرار دارند و هیچگونه سازشی در میانشان 

ممکن نیست. آنها در نهاد آدمی

 بدون حرکت و فعالیت، همانند رویا در 

حال آرامش و خفتگی آفریده شده اند و

 هیچ حرکت و انرژی از آنها برنمی آید

 (نگاه کنید به هات ۳۰،گاتها). 


انسان که در اندیشه و گفتار و کردار خود

 دارای آزادی و اختیار است اگر سپنتامئینیو 

و نفس پاک را برگزیند و از آن یاری و 

پشتیبانی بخواهد به سوی راستی و 

حقیقت (اشا) رفته است. اگر انگرمئینیو (اهریمن) 

یعنی ذات شر و پلیدی را برگزیند 

و از آن یاری بجوید به سوی فساد و

 نادرستی گرایش جسته و کارش جز 

ویرانگری و تبهڪاری نیست. در اینصورت انسانی

 گناهکار و کژاندیش خواهد شد. 


نخستین سفارش زرتشت که بارها تکرار 

می شود آنست که اهورامزدا روان آفرینش و 

جهانیان را مورد حمایت و کمک سپنتامئینیو 

قرار دهد تا بسوی اشا و راستی 

گرایش یابد، سپس خشنود و خوشبخت شود.



«اشوزرتشت»

.

《اشوزرتشت》

آموزگار راستی:


اشوزرتشت پیام آور ایرانی، گاهداد (:تاریخ) بسیار درخشانی دارد که هویت ملی نیرومندی به آن داده است. یکی از ستارگان درخشانی که  مسیر حرکت وپیشرفت رابرای مرتوگان (:مردم) این کشور روشن ساخته است.


برخی از ایران‌شناسان بزرگ، «زرتشت» را به چم (:معنی) «ستاره زرین» دانسته‌اند. «موبد آذرگشسب»، «زرتشت» را به چم کسی که چهره‌اش از نور اهورایی می‌درخشد، آورده است. 


پیام اشوزرتشت راستی، درستی، مهربانی، کار، تلاش، آزادی گزینش است. اشوزرتشت سرنوشت انسان را از نگاه وپندار نادرست کاهنان به درآورد و گزینش راه زندگی را برپایه خردمندی ودانایی استوار ساخت.


یکی از ویژگی‌های بی‌همتای اشوزرتشت، جهانی اندیشیدن اوست. خدای او که اهورامزدا نام دارد، به چم "دانایی وآگاهی بیکران هستی مند" است. خدایی یگانه و دانش پایه که همه تیره ها (:اقوام) و نژادها، آن را پذیرا می باشند. به جز نابخردانی که از دانش وآگاهی پرهیز می کنند وبه پندارهای نادرست وابسته اند.

 پرسش اینجاست که اشوزرتشت کیست؟ او در سرودهایش "گات ها" می‌فرماید: «ای مزدا آنگاه که تو را با دیده دل نگریستم،

با درپرتو اندیشه خود دریافتم،

که تویی سرآغاز و تویی سرانجام …

و آن گاه تو را به خوبی شناختم

 ای اهورامزدا (: دانایی وآگاهی بیکران)،

که وهومن (:اندیشه نیک) به سویم آمد،

 از من پرسید، تو کیستی؟ به او پاسخ دادم

منم زرتشت و تا آنجا که در توان دارم، 

دشمن دروغ و پاسدار راستی خواهم بود.»


از دیدگاه اشوزرتشت،  اهورامزدا در سرشت هستی آمیخته شده وبا همه چیز هستی همگون وهمراه است، با این نگرش، مرتو (:انسان) نیز که در این هستی گام نهاده ذره ای از فروزه اهورایی است که چنانچه با اراده خویش در راه پیشرفت اشا (: هنجار راستی درهستی) گام بردارد، دوست ویار اهورامزدا خواهد بود.


بینش زرتشت هر مرد و زنی را آزاد و دارای اختیار می‌داند که بین نیروی نیک وسازنده (سپنتامینو) و نیروی ویرانگر واهریمنی (انگره مینو) یکی را برگزیند. آموزگار ایرانی سفارش می‌کند که دانا، سپنتامینو را برگزیند تا به پاداش او آرامش وشادی روان باشد. شایسته نیست تا مرتوی دانا به انگره مینو روی آورد تا رنج روانی داشته باشد.