.
《سِپنتامینو و اَنگِره مینو》
اشوزرتشت آموزش می دهد که در
سرشت آدمی دو گوهر یا ذات مینوی
و نادیدنی نهفته است. یڪی سپنتامئینیو
که پرتوی از ذات اهورامزدا است و آن
سرچشمه همه نیڪی ها، پاکی ها و شادی هاست
و دیگری انگرمئینیو (در زبان فارسے اهریمن) ڪه
نماد شر، پلیدی و ویرانگری است.
آن دو گوهر که یڪی خوب و دیگری بد
است با یکدیگر دشمن رقیبند و به سان
مرگ و زندگی، سیاه و سپید در دو قطب
مخالف قرار دارند و هیچگونه سازشی در میانشان
ممکن نیست. آنها در نهاد آدمی
بدون حرکت و فعالیت، همانند رویا در
حال آرامش و خفتگی آفریده شده اند و
هیچ حرکت و انرژی از آنها برنمی آید
(نگاه کنید به هات ۳۰،گاتها).
انسان که در اندیشه و گفتار و کردار خود
دارای آزادی و اختیار است اگر سپنتامئینیو
و نفس پاک را برگزیند و از آن یاری و
پشتیبانی بخواهد به سوی راستی و
حقیقت (اشا) رفته است. اگر انگرمئینیو (اهریمن)
یعنی ذات شر و پلیدی را برگزیند
و از آن یاری بجوید به سوی فساد و
نادرستی گرایش جسته و کارش جز
ویرانگری و تبهڪاری نیست. در اینصورت انسانی
گناهکار و کژاندیش خواهد شد.
نخستین سفارش زرتشت که بارها تکرار
می شود آنست که اهورامزدا روان آفرینش و
جهانیان را مورد حمایت و کمک سپنتامئینیو
قرار دهد تا بسوی اشا و راستی
گرایش یابد، سپس خشنود و خوشبخت شود.
.
《اصول دین بهی》
۱- باور به یکتایی اهورامزدا:
خدایی که اهورا(هستی بخش) و مزدا (دانای بزرگ) است و این دو صفت بزرگی ودانایی هم آهنگ و از هم جدا ناشدن است . خدایی که درهمه جا ودر همه چیز درتجلی است. خدایی که هر چه را آفریده نیک و لازم و ملزوم یکدیگرآفریده و خلاصه خدایی که صفات کامل آن در نماز صدویک نام خدا شرح داده شده است: برهمه چیز آگاه، بر همه کارتوانا و بی نیاز و... .
۲- باوربه پیام آوری شوزرتشت:
نخستین پیام آوری که پس از شک کردن به باورهای پیشینیان خود پس از ده سال در کوه اشیدرنه، از سوی اهورامزدا به پیامبری برگزیده شد و از توحید و نبوت و معاد خبرداد و پیام خود را مانتره (برانگزینده اندیشه) نامید و از دین(دئنا) به مفهوم وجدان سخن به میان آورد. باورهایی که ابتدا به مردم خود ارایه نمود و آرام آرام دین او بخش بزرگی از این کره خاکی را در برگرفت و پیروان او مزدَیسنان یا مزداپرستان و بعدها بهدین و زرتشتی نامیده شدند.
۳- باور به روان و جهان واپسین(جهان مینوی):
یعنی بهشت و گروسمان(خانه راستی) و دوزخ(خانه دروغ).
۴- باوربه اشا(راستی):
اشوزرتشت اولین کسی است که به وجود هنجار هستی(اَشا) پی برد واز حاکم بودن قانون اشا در جهان هستی (گیتی و مینو) سخن گفت.
و فرمود انسان می تواند با خردخویش به قوانین طبیعت (اشا) پی برده و از آن استفاده و یا سوءاستفاده نماید.
وانسان تنها زمانی می تواند خوشبخت زندگی کند که قوانین اشا را به درستی بشناسد و خود را با این قانون ابدی (اشا) همآهنگ و همراه سازد و.....
۵- باوربه گوهرآدمی وآدمیت:
برپایه آموزشهای اشوزرتشت تمام انسانها از هرجنس ونژادومذهبی دارای وجدان(دئنا) و خرد بوده و از جسم، جان، روان و فروهرِ بسیار بالنده تری نسبت به دیگرموجودات برخوردار
می باشد و قدرت تشخیص نیک از بد و ارزش گذاری را داشته وآزادی کامل در انتخاب راه را دارند و سرنوشت خود را میسازند و دارای حقوق برابر میباشند و در مجموع «من» دارند ومیتوانند «من» خویش را به هر صورتی که مایل باشند تغییر دهد و دارای بهترین منش«سپَنتَه من» یا بدترین منش«اَنگَرَه من» گردند و آموزش میدهد که وظیفه هر زرتشتی پیروی از «سپنته من» و مبارزه با تمام نیروهای اهریمنی یا«انگره من» است و... .
*************************
.
《اهورامزدا》
اهورامزدا از دوبخش کلی اهورا به چَم(معنی):
هستی بخش و هستی مند + مزدا :
دانای بزرگ بوجود آمده.
خود واژه مزدا از دوبخش مز(مَس) به معنای بزرگ
و دا به چم(معنی): دانا می باشد.
اهورامزدا خدای یگانه ای است که جهان را
بر پایه هنجار اَشا آفریده است.
****************************
همچنین موبد نیکنام در پیشگفتار نسک:
گاتها، نغمه های ایران باستان می نویسند:
واژه اهورامزدا را می توان:
《دانایی و آگاهی بیکران هستی مند》 نامید.
دانش بیکرانی که هرگاه بخواهیم از او یاد کنیم
به اوپناه ببریم یا به او نزدیک شویم؛ بایستی دانش را
در خویش افزون سازیم. ازخرد بهره بگیریم
تا به دانایی دست یابیم. آنگاه به راز
هستی وچیستی پدیده های ناشناخته پی خواهیم برد.
آنچه تاکنون نشناخته، ندیده، درک نکرده ونشنیده ایم؛
با ابزار دانایی وخرد همگانی، اندک اندک آشکار شود
تا بدین سان با خداوند هستی همراه وهماهنگ شده باشیم.
دانش بیکران مزدا در همه حال و همه جا پشتیبان ما خواهد بود
چنانچه آن را در یابیم و به کار گیریم .
در بینش زرتشت پندار گرایی ، خرافه پرستی
نادانی و اندیشه پوچ در زندگی بشر جایگاهی نخواهد داشت.
اهورا مزدا : دانای و آگاه بیکران در هستی است.
مرتو(انسان) با کسب آگاهی میتواند شناخت اهورامزدا
وهستی را در پیش گیرد.
صد و یک نام اهورامزدا:
1: یَزَت = سزاوار ستایش
2:هَروسپ توانا = همواره توانا
3: هرَوسپ آگاه = همواره آگاه
4: هَروسپ خدا = دارنده همه
5:اَبَد = بی آغاز
6: اَونجام = بی انجام
7: بونَستَه = ریشه هستی
8: فراختَنَده = پایان آفرینش
9: جَمَغ = از همه بالاتر
10: پَرزَهتره = از همه بهتر
11:توم اَفَیه = ویژه ترین
12: اَبرَوَنَت = برومند
13: پَرِوَندَه = پیوند دهنده
14: اَن اَیاپَه = درنیافتنی
15: هَم اَیافَه = همه یاب
16: آدَرُو = راست ترین
17: گیرا = دستگیر
18: اچیم = بی سبب
19:چیمنا = اندیشه گزین
20: سَپینا = نیکی افزا
21: اَوزا = افزاینده
22: ناشا = دادگر
23: پَروَرا = پرورنده
24:پانَه = پاسبان
25: آیین آیینه = دارای چندین شکل
26:اَن آیینه = بدون شکل
27: خَراشیت توم = بی نیازترین
28: مینو توم = روحانی ترین
29: واسنا = درهمه جاحاظر
30:هَروسپ توم = وجود کل
31: هوسپاس = سزاوار سپاس
32: هَرهِمیت = امید همه به اوست
33: هَر نکفِره = او است همه فرنیکی
34: بِشتَرنا = رنج زدا
35: تَرابیش= درد زدا
36: اَنَ اشَک = بی مرگ
37: فَرشَک = مراددهنده
38: پَژُوهدهد = قابل پژوهش
39: خَواَپر = نورالانوار
40: اَوَخشایا = بخشاینده
41: اَوَرزا = از تباهی نجات دهنده
42: اَسیته =ستوده نشونده
43:ارَخُه = بینیاز
44: وَرون = از تباهی نجات دهنده
45: اَفریپَه = فرین نخورده
46:اَوِفریپتَه = فریب ندهنده
47: اَذَوی = یکتا
48: کام رَت = صاحب کام
49: فَرمان کام =به میل خود فرمان دهنده
50: اَیِختَن = بی شریک
51: اَفَرمُش = فراموش نکننده
52:هَارنا = شمارکننده
53: شنایا = قدردان
54 اَتَرس = بی ترس
55: اَبیش = بیرنج
56:اَفرازدوم = سرافراز ترین
57: هَمچون = همیشه یکسان
58: مینوستیگر = آفریننده جهان مینوی
59: اَمینوگر = آفریننده جهان غیر مینویی
60:مینونَهَب =روح مجرد
61: آذرباتگر = سازنده هوا از آتش
62: آذرنَمگر = سازنده آب از آتش
63: بات آذَرگر= سازنده آتش از هوا
64: بات نَمگر = سازنده آب از هوا
65: بات گِل گَر = سازنده خاک از هوا
66: بات گیروتوم=خالق کل جو لایتناهی
67: آذَر کیبریت توم = فرورنده کل آتش ها
68: بات گَرجای=تولید کننده باد
69: آوتوم = خالق آب
70:گِل آذَر گَر = سازنده آتش از خاک
71: گَل وات گَر = سازنده سازنده ها
72: گِل نَمگر = سازنده آب از خاک
73: گَرگَر = سازنده کل
74: گَرآگر = سازنده سازنده ها
75: گَرآگرگَر= آفریدگار همه هستی
76:آگَرآگَر = آفریننده کل
77: آگَرآگَرگَر = آفریننده ستارگان
78: اگومان= بی گمان
79:اَژمان = بی زمان
80:اَخوان=بی خوب
81: آموشت هوشیار = همیشه هموشیار
82: فَوتَنا = پاسبان تن
83: پَتَمانی = پیمان دار
84: پیروزگَر = پیروزی بخش
85:خداوند = خداوند
86: اهورامزدا =هستی بخش دانا
87: اَبرین کوهَن توان = آفریدگار پرتوان
88: اَبرین نو تَوان = توانا به برانگیختن مخلوقات
89: وِسپان = نگهبان همه
90: وِسپار = آفریننده همه
91: خاوَر= روشنی بخش
92: اَهو =کردار نیک
93: اَوَخشیدار = بخشنده
94: داتار= دادار
95: رَیومند= نورانی
96: خَرِهمند = فرهمند و با شکوه
97: داور = داور
98: کِرفَه گَر= راستکردار
99: بوختار =نجات دهنده
100: فرشوگر= رستاخیز کننده
101: هَدَهه = به خودی خود پیدا شده
☆اهورامزدا در اندیشه زرتشت☆
اهورامزدا را تاکنون پژوهشگران "دانای بزرگ هستی بخش" برگردان کرده اند.
به باور، برداشت ودل آگاهی من از بینش زرتشت در گات ها، "اهورامزدا" چم (:معنی) ژرف تر وارزشمند تر از این برگردان را دارد که در برخی نسک ها به آن اشاره شده است.
چنین اندیشیده ام که:
دانا: "اسم فاعل" است به چم کننده کار
کسی که می داند!
"بزرگ" نیز فروزه (:صفت) چیزهای مادی است. کوه بزرگ، سنگ بزرگ، ماشین بزرگ
اهورا نیز به چم "هستی بخش" گفته اند.
این برگردان نیز "اسم فاعل" است
کسی که هستی را "بخشیده" است.
با اینگونه برگردان از واژه "اهورامزدا"، پروردگار در اندیشه زرتشت نیز همانند خدای برخی ادیان، موجودی خواهد بود که در جایی مانند آسمان جای گرفته، سخاوتمندی کرده که هستی را به ما بخشیده است. او بزرگ وقدرتمند و گاهی خشمگین وانتقام گیرخواهد بود بنابراین شایسته است همه بنده وبرده چنین موجودی باشند. ولی در بینش زرتشت، هیچگاه به چنین خدایی با این ویژگی ها اشاره نشده است.
اشوزرتشت هنگامی که در سرودهایش "گات ها" از اهورامزدا سخن به میان می آورد، انگار از گونه ای انرژی وفروزه یاد می کند که سرآغاز وسرانجام هستی است. سراسر هستی را فراگرفته وبا آن آمیخته شده است. این خدا ویژگی موجودی که کننده کار (:اسم فاعل) باشد را در پیام او ندارد.
به باور من واژگان "مزدا" و "اهورا" که اشوزرتشت گاهی جداگانه و گاهی باهم در سرودهایش از آن یاد می کند، هریک برگردان ویژه و نیکوتری دارد. خدای اندیشه پیام اور وآموزگار ایرانی، زرتشت؛ بسیار بالاتر از یک موجود ناشناخته است که کارهای سترگ وناممکن را از او خواستار باشیم وهرگاه چشم به راه معجزه وکار شگفت انگیزی از او داشته باشیم. سرنوشت نیک وبد را برایمان بنیان گذاشته باشد. پس از این جهان نیز پاداش و کیفر را برای کارهای نیک و گناهان ما آماده کرده باشد!
اهورامزدا "اسم فاعل" وکننده کار نیست
اگر چنین باشد!
چنین خدایی را چه کسی آفریده است؟
چگونه درهستی پدیدار شده است؟
چنین خدایی پیش از"هستی" وجود داشته وفرآیند هستی یکی از کارهای اوست؟ یا نخست هستی به ریخت آمده و پس از آن خداوند درآن پدیدار شده است؟
در برداشت من از بینش اشوزرتشت: مزدا به چم " دانایی وآگاهی است وفروزه ای (:صفتی) که می توان به آن پیوسته کرد. بزرگی نیست بلکه " بیکرانی" است.
بیکران (:آنچه پایان نمی پذیرد.)
دانش بیکرانی که از آغاز سبب پیدایش هستی بوده است و با هنجاری درست (:اشا) و به یاری خرد مرتوها (:انسان) که پیوسته یار وهمکار این "مزدا" بوده اند. آنچه از ملیون ها سال پیش تاکنون در زندگی پدیدار شده، کشف شده، آفریده واختراع شده تا همگان درگذر زمان به آگاهی رسیده اند. همه به یاری "دانش وآگاهی بیکران" (:مزدا) بوده است.
"اهورا" نیز در برداشتی که از بینش زرتشت داشته ام، " اسم فاعل" نیست.
نیکوترین برگردان واژه اهورا (:هستی مند) خواهد بود نه "هستی بخش".
" هستی مند" آنچه خود دارای هستی است وبا هستی آمیخته شده است.اهورا اشغ پرشور هستی است.
همانند واژگان اندیشمند، دانشمند و هنرمند است که داری اندیشه، دانش وهنر می باشد.
بنابراین واژه "اهورامزدا" را می توان:
"دانایی وآگاهی بیکران هستی مند" نامید.
دانش بیکرانی که هرگاه بخواهیم از او یاد کنیم، به او پناه ببریم یا به او نزدیک شویم؛ بایستی دانش را درخویش افزون سازیم، ازخرد بهره بگیریم تا به دانایی دست یابیم. آنگاه به راز هستی وچیستی پدیده های ناشناخته پی خواهیم برد.
آنچه تاکنون نشناخته، ندیده، درک نکرده و نشنیده ایم؛ با ابزار دانایی وخرد همگانی، اندک اندک آشکار شود تا بدین سان با خداوند هستی همراه وهماهنگ شده باشیم.
دانش وآگاهی بیکران (:مزدا) در هرهنگام و در همه جا یاور وپشتیبان ما خواهد بود چنانچه آن را دریابیم، به کارگیریم، ستایش کرده و خشنود گردانیم.
با این نگرش به اهورامزدا در بینش زرتشت؛ پندار گرایی، خرافه پرستی، نادانی و اندیشه پوچ در زندگی مرتوگان (:بشر) جایگاهی نخواهد داشت و بیگمان " اهورامزدا" که فروزه دانایی وآگاهی بیکران همگانی در هستی است، بهروزی وآرامش را پیوسته به دانایان پیشکش خواهد کرد.موبد کورش نیکنام.