مسئله و رسیدن به دستورات شرع مقدس در آن مورد اکتفای به یک آیه و یا روایت توسط امثال ما که مجتهد نیستیم خطای آشکاری است که بر هیچ کس پنهان نیست. مجتهد جامعالشرایط بعد از سال ها تمرین و ممارست طاقت فرسا و بعد از شناخت کامل و همهجانبه یک موضوع و پس از احاطه کامل بر تمام آیات و روایات مرتبط با حکم آن موضوع و درنظر داشتن تمام قرائن و شواهد موجود نهایتا با کمال احتیاط، نظر و فهم خود _که البته هم بر خودش و هم بر مقلدینش حجت است_ را در مورد حکم آن موضوع ارائه میدهد و اگر مسئله مربوط به جامعه اسلامی بود این ولی فقیه است که تکلیف مسلمین را روشن میکند.
حال اشارهای به تفسیر اجمالی آیه مورد بحث مینماییم: در این آیه چهار دستور در مورد مشرکین دیده مى شود: بستن راه ها، محاصره کردن، اسیر ساختن، و بالآخره کشتن و ظاهر این است که چهار موضوع به صورت یک امر تخییرى نیست، بلکه با در نظر گرفتن شرایط محیط و زمان و مکان و اشخاص مورد نظر، باید هر یک از این امور که مناسب تشخیص داده شود، عملى گردد. اگر تنها با اسارت و محاصره کردن و بستن راه بر آنها در فشار کافى قرار گیرند از این راه باید وارد شد و اگر چارهاى جز قتل نبود کشتن آنها مجاز است.
این شدت عمل به خاطر آن است که برنامه اسلام ریشه کن ساختن بت پرستى از روى کره زمین بوده، و همانطور که می دانید، مساله آزادى مذهبى، یعنى ترک اجبار پیروان مذاهب دیگر براى پذیرش اسلام، منحصر به ادیان آسمانى و اهل کتاب مانند یهود و نصارى است، و شامل بت پرستان نمى شود، زیرا بت پرستى مذهب و آئین نیست که محترم شمرده شود، بلکه انحطاط و خرافه و انحراف و بیمارى است که به هر حال و به هر قیمت باید ریشه کن گردد ولى این شدت و خشونت نه به مفهوم این است که راه بازگشت به روى آنها بسته شده باشد، بلکه در هر حال و در هر لحظه بخواهند مىتوانند جهت خود را تغییر دهند، لذا بلافاصله اضافه مى کند اگر آنها توبه کنند و به سوى حق باز گردند و نماز را بر پا دارند و زکاة را ادا کنند، آنها را رها سازید و مزاحمشان نشوید. (فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ) و در این صورت با سایر مسلمانان کمترین تفاوتى را ندارند و در همه احکام و حقوق با آنها شریکند زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است، و کسى را که به سوى او باز گردد، از در خود نمى راند (إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).
سپس این موضوع را در آیه بعد با دستور دیگرى تکمیل مىکند تا تردیدى باقى نماند که هدف اسلام از این دستور تعمیم توحید و آئین حق و عدالت است، نه استعمار و استثمار و قبضه کردن اموال یا سرزمین هاى دیگران، و مى گوید: اگر یکى از بت پرستان از تو در خواست پناهندگى کند به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ). یعنى در نهایت آرامش با او رفتار کن، و مجال اندیشه و تفکر را به آنها بده تا آزادانه به بررسى محتواى دعوت تو بپردازند، و اگر نور هدایت بر دل آنها تابید آن را بپذیرند. بعد اضافه مى کند که او را پس از پایان مدت مطالعه به جایگاه امن و امانش برسان تا کسى در اثناء راه مزاحم او نگردد. (ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ). و سرانجام علت این دستور سازنده را چنین بیان مى کند که: این بخاطر آن است که آنها قومى بى اطلاع و ناآگاهند (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْلَمُونَ). بنا بر این اگر درهاى کسب آگاهى به روى آنها باز گردد، این امید میرود که از بت پرستى که زائیده جهل و نادانى است خارج شوند، و به راه توحید و خدا که مولود علم و دانش است گام بگذارند.
در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده که یکى از بت پرستان پس از الغاى پیمان آنها، به على (ع) گفت: اى فرزند ابو طالب اگر کسى از ما بعد از گذشتن این چهار ماه بخواهد پیامبر را ملاقات کند و مسائلى را با او در میان بگذارد و یا سخن خدا را بشنود، آیا در امنیت خواهد بود؟! على (ع) فرمود آرى، زیرا خداوند فرموده وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ ... و به این ترتیب سختگیرى فوق العادهاى که از آیه اول استفاده مى شود، با نرمشى که در آیه دوم به کار رفته، تعدیل مى گردد، و راه و رسم تربیت همین است که همیشه شدت عمل را با نرمش بیامیزند و از آن معجونى شفا بخش بسازند(تفسیر نمونه، ج۷، صص: ۲۹۴-۲۹۳).
در آیات ابتدایی سوره توبه سخن از وظیفه مسلمانان در برابر بت پرستان است، اما وظیفه ما در برابر اهل کتاب در آیه ۲۹ به بعد مورد توجه قرار گرفته است و تکلیف مسلمین را با اهل کتاب روشن مىسازد. در این آیات در حقیقت اسلام براى اهل کتاب یک سلسله احکام حد وسط میان مسلمین و مشرکین قائل شده است، زیرا اهل کتاب از نظر پیروى از یک دین آسمانى شباهتى با مسلمانان دارند، ولى از جهتى نیز شبیه به مشرکان هستند، به همین دلیل اجازه کشتن آنها را نمىدهد در حالى که این اجازه را در باره بت پرستانى که مقاومت به خرج مىدادند، مىداد، زیرا برنامه، برنامه ریشه کن ساختن بت پرستى از روى کره زمین بوده است.
ولى در صورتى اجازه کنار آمدن با اهل کتاب را مى دهد که آنها حاضر شوند به صورت یک اقلیت سالم مذهبى با مسلمانان زندگى مسالمت آمیز داشته باشند، اسلام را محترم بشمرند و دست به تحریکات بر ضد مسلمانان و تبلیغات مخالف اسلام نزنند، در غیر این صورت اجازه مبارزه و پیکار با آنها را صادر مى کند، دلیل این شدت عمل را در لابلاى سه جمله در آیه مورد بحث روشن مى سازد.(تفسیر نمونه، ج۷، ص: ۳۵۱)
خلاصه اینکه احکام روابط با اهل کتاب تابع نوع رابطهای است که آنها با مسلمین دارند، اگر با مسلمین در جنگ باشند کافرحربی محسوب میشوند و رابطه با ایشان احکام خاص خود را دارد و جواز کشتن آنها هم تابع رعایت مصالح مسلمین و جامعه مسلمین است و البه تشخیص آنهم بدست ولی فقیه و حاکم جامعه اسلامی است. به عنوان نمونه جوابی که مرحوم امام به سوال مطرح شده توسط شورای عالى قضایى دادهاند و در صحیفه امام، ج۱۸، ص ۳۰۵ آمده است را میآوریم: « بعد التحیة و السلام، تقاضا مى شود سؤال ذیل را جواب مرقوم فرمایید: آیا غیر مسلمانان که در مملکت ایران زندگى مى نمایند از اهل کتاب یا غیر آنها اگر مرتکب جرمى بشوند که حد یا تعزیر دارند مانند سرقت و زنا یا جاسوسى یا افساد یا محاربه یا قیام علیه حکومت و همانند اینها آیا مانند مسلمانان باید مجازات شوند یا آنکه مجازات آنها در مانند جاسوسى به بعد احتیاج به اشتراط ترک دارد و یا آنکه چون با مثل جاسوسى حربى شوند به مانند کفارى که شرایط ذمه عمل نکنند با آنان معامله گردد، یعنى برگرداندن به مأمن و یا تخییر حاکم بین قتل یا فدیه یا استرقاف که حضرت عالى در مسئله هشت تحریر الوسیله، ج ۲، ص ۵۰۳ در تخییر اشکال فرمودید.
بسمه تعالى، کفار مزبور در پناه اسلام هستند و احکام اسلام مانند مسلمان هاى دیگر درباره آنها جارى است و محقون الدّم بوده و مالشان محترم است. روح اللَّه الموسوی».