منتقدان قرآن ضمن به چالش کشیدن وثاقت تاریخی این متن، که بنا به باورهای اسلامی متعارف، توسط جبرئیل به محمد وحی شدهاست،[۱] تلاش میکنند تا نشان بدهند که دلایل اثبات نبوت محمد و آسمانیبودن قرآن، ضعیف و غیرقابل دفاعند،[۲] و در نقد قرآن مواردی همچون اینکه قرآن از عیب و نقصها پیراستهاست، هیچ سخن باطل، تناقضآمیز، لغو و بیهودهای در آن پیدا نمیشود، یا همه مطالب آن بدون استثناء مطابق وجدان و اخلاق و فطرت پاک انسانی است، و با واقعیات و مسلمات علمی و عقلی سازگار است را، مورد نقد و بررسی قرار میدهند.[۳]
دسته ای از منتقدان، ضمن رد اعجاز قرآن، روایت تاریخی ارائه شده توسط مورخان مسلمان را رد میکنند.[۴] و نیز از لحاظ تاریخی آن را متکی به متون مقدسی میدانند که قبلاً وجود داشتهاست.[۵]
دستهای قرآن را از حیث اخلاقی نقد میکنند. آیات جهاد و همچنین خشونتی که به نظر منتقدین در جای جای قرآن نسبت به کافران روا داشته میشود، از دیگر موارد مورد بحث است. همچنین مسائل اخلاقی شخصِ محمد، به عنوان حامل قرآن، مورد انتقاد است.
ابن وراق تضادهای درونی و ایرادات علمی در قرآن یافت و همچنین اشتباهات را با شفافیت و صحت و پیام اخلاقی آنها ارائه نمود.[۵] رایجترین انتقادات شامل نوشته شدن قرآن بر اساس منابع از پیش موجود، ثبات درونی، شفافیت و آموزههای اخلاقی آن میباشند.