"توصیف فردوسی از شب چله"

توصیف فردوسی بزرگ از شب چله در آغاز داستان بیژن و منیژه

نبد هیچ پیدا نشیب از فراز
دلم تنگ شد زان شب دیریاز

بدان تنگی اندر بجستم ز جای
یکی مهربان بودم اندر سرای

خروشیدم و خواستم زو چراغ
برفت آن بت مهربانم ز باغ

مرا گفت شمعت چه باید همی؟
شب تیره خوبت بباید همی؟

بدو گفتم ای بت نیم مرد خواب
یکی شمع پیش آر چون آفتاب

بنه پیشم و بزم را ساز کن
بچنگ آر چنگ و می آغاز کن

بیاورد شمع و بیامد بباغ
برافروخت رخشنده شمع و چراغ

می آورد و نار و ترنج و بهی
زدوده یکی جام شاهنشهی

مرا گفت برخیز و دل شاددار
روان را ز درد و غم آزاد دار

جهان چون گذاری همی بگذرد
خردمند مردم چرا غم خورد؟

گهی می گسارید و گه چنگ ساخت
تو گفتی که هاروت نیرنگ ساخت

دلم بر همه کام پیروز کرد
شب تیره همچون گه روز کرد


شب چله چیست؟

شب چله چیست و آیینهای این شب کدامند؟


شب چله که از فردای آن، چله بزرگ آغاز میشود، شب زایش مهر یا میتراست. اوستای پاک از دو ایزد گرامی بوده اند؛ یکی "خور" یا همان خورشید و دیگری "مهر" یا همان نخستین پرتو خورشید هنگام دمیدن آفتاب. شب چله شب، شب زایش مهر است و نیاکان ما که عاشق گرما و نور بودند، این شب را بلندترین شب سال است، تا بامداد بیدار میماندند تا لحظه دمیدن خورشید و زایش مهر ایزد بر افق خاور زمین را مشاهده کنند.


به دلیل اینکه رنگ افق به هنگام دمیدن خورشید، سرخ رنگ میباشد، نیاکان ما از رنگهای سرخ و میوه های سرخ برای تزئین خوان (سفره) شب چلّه بهره میبردند و خوردن میوه های سرخ رنگ را مایه تندرستی در زمستان سرد میدانستند.


دلیل نامگذاری این شب به نام شب چله این است که از فردای آن، چله بزرگ آغاز میشود. نیاکان ما که عاشق نور و روشنایی بودند، برای سپری کردن سرمای زمستان و رسیدن دوباره فصل گرما، زمستان را به چند بخش تقسیم کرده بودند. آنها یکم دی تا دهم بهمن را که سردترین و سوزناکترین روزهای زمستان است، چلّه بزرگ مینامیدند و از  دهم بهمن تا پایان بهمن را که از سرمای هوا به تدریج کاسته میشود را چلّه کوچک مینامیدند. شب چلّه آغاز چلّه بزرگ است و شب جشن سده آغاز چلّه کوچک میباشد که نیاکان ما آغاز هر دو چلّه را جشن میگرفتند و شبهای سرد زمستان را با گرمی وجود خودشان سپری مینمودند.


در این شب بلند، رسم بر این است که خوان (سفره) ای از خوردنیهای سرخ رنگ میچینند و تزئین میکردند. معمولا خانواده ها در خانه بزرگ فامیل گرد هم میایند و بزرگان فامیل با سرایش اشعار حافظ و دیگر شاعران و فیلسوفان ایران زمین، پندهایی اخلاقی را به همگان یادآوری میکنند.